معنی معادل فارسی کمپوت
حل جدول
خوشاب
کمپوت
خوشاب
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
معادل فارسی ژیروسکوپ
دوران نما
معادل فارسی ژئولوژی
زمینشناسی
معادل فارسی اتیکت
بهانما
معادل فارسی پرسپکتیو
دورنما
معادل فارسی پارکومتر
توقف سنج
معادل فارسی بن
بهابرگ
لغت نامه دهخدا
کمپوت. [ک ُ] (فرانسوی، اِ) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده، و آن اقسامی دارد: کمپوت آلبالو، کمپوت به، کمپوت توت فرنگی، کمپوت تمشک، کمپوت سیب، کمپوت گلابی، کمپوت گوجه. (فرهنگ فارسی معین). کمپت. خوشاب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کمپوت سازی
کمپوت سازی. [ک ُ] (حامص مرکب) ساختن و تهیه کردن کمپوت. و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
فرهنگ معین
(کُ) [فر.] (اِ.) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته باشند.
فرهنگ عمید
میوهای که در شربت قند پخته شود،
کنسرو این مادۀ خوراکی،
فرهنگ فارسی هوشیار
میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده و آن اقسامی دارد
معادل ابجد
964